شعر و ادبیات

شعر و ادبیات

شعر (برگرفته از poiesis یونانی ، “ساختن”) نوعی از ادبیات است که از ویژگیهای زیبایی شناختی و غالباً موزون زبان – مانند زیبایی شناسی ، نمادگرایی صدا و متر – برای برانگیختن معانی در زبان استفاده می کند. علاوه بر معنای ظاهری عروضی یا به جای آن.

شعر دارای سابقه طولانی و متنوعی است که به طور متفاوتی در سراسر جهان تکامل یافته است. قدمت آن حداقل به دوران ماقبل تاریخ با شعرهای شکار در آفریقا و به شعر دربار غم انگیز و امپراتوری دره های رود نیل ، نیجر و ولتا برمی گردد. برخی از نخستین شعرهای سروده شده در آفریقا در میان متون هرمی که در قرن ۲۵ قبل از میلاد سروده شده ، رخ می دهد. اولین شعر حماسی غرب آسیا ، حماسه گیلگمش ، به زبان سومری سروده شده است.

اشعار اولیه در قاره اوراسیا از آهنگهای محلی مانند شیجینگ چینی سرچشمه گرفت. یا از نیاز به بازگویی حماسه های شفاهی ، مانند وداهای سانسکریت ، گاتاهای زرتشتی و حماسه های هومری ، ایلیاد و اودیسه. تلاشهای یونان باستان برای تعریف شعر ، مانند شاعرانه ارسطو ، بر کاربردهای گفتار در بلاغت ، نمایشنامه ، ترانه و کمدی متمرکز بود. تلاش های بعدی بر ویژگی هایی مانند تکرار ، فرم بیت و قافیه متمرکز شد و بر زیبایی شناسی تمایز قائل شد که شعر را از نوشتار نثرآمیز بیشتر عینی و آموزنده متمایز می کند.

شعر از فرم ها و قراردادها برای ارائه تفسیرهای متفاوتی از کلمات یا برانگیختن پاسخ های احساسی استفاده می کند. وسایلی مانند آوازنس ، آلیتراسیون ، آنوماتوپیا و ریتم ممکن است جلوه های موسیقیایی یا تحریک کننده ای را منتقل کنند. استفاده از ابهام ، نمادگرایی ، کنایه و دیگر عناصر سبکی بیان شعری اغلب یک شعر را برای تفسیرهای متعدد باز می گذارد.

به طور مشابه ، چهره های گفتاری مانند استعاره ، تشبیه و اصطلاح  طنین بین تصاویر متفاوتی را ایجاد می کنند – لایه ای از معانی ، پیوندهایی را ایجاد می کنند که قبلاً درک نشده بودند. انواع مختلف طنین ممکن است بین آیات فردی در الگوهای قافیه یا ریتم آنها وجود داشته باشد.
برخی از انواع شعر منحصر به فرهنگ ها و ژانرهای خاص هستند و به ویژگی های زبانی که شاعر در آن می نویسد پاسخ می دهند. خوانندگانی که عادت دارند شعر را با دانته ، گوته ، میکویویچ یا مولانا یکی بدانند ممکن است تصور کنند که آن را در سطرهایی بر اساس قافیه و متر منظم سروده اند. با این حال ، سنت هایی مانند شعر کتاب مقدس وجود دارد که از ابزارهای دیگر برای ایجاد ریتم و شادی استفاده می کند. بسیاری از شعرهای مدرن منعکس کننده نقد سنت شاعرانه است ، اصل سرخوشی را به طور کامل آزمایش می کند یا در کل از قافیه یا ریتم تعیین شده صرف نظر می کند.در جهانی که به طور فزاینده ای در حال جهانی شدن است ، شاعران اغلب اشکال ، سبک ها و تکنیک هایی را از فرهنگ ها و زبان های مختلف اقتباس می کنند. شاعران در تکامل ویژگیهای زبانی ، بیانی و سودمندی زبانهای خود سهیم بوده اند.

یک سنت فرهنگی غربی (حداقل از هومر تا ریلکه) تولید شعر را با الهام – اغلب توسط یک موزه (کلاسیک یا معاصر) مرتبط می داند.

تاریخچه
کارهای اولیه

برخی از محققان معتقدند که هنر شعر ممکن است قبل از سوادآموزی باشد.با این حال ، دیگران معتقدند که شعر لزوماً پیش از نوشتن نبوده است.

قدیمی ترین شعر حماسی برجای مانده ، حماسه گیلگمش ، مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد در سومر (در بین النهرین ، عراق کنونی) است و به خط میخی بر روی لوح های گلی و بعدها بر روی پاپیروس نوشته شده است. لوح استانبول شماره ۲۴۶۱ ، متعلق به ج. ۲۰۰۰ قبل از میلاد ، مراسم سالانه ای را توصیف می کند که در آن پادشاه به طور نمادین برای اطمینان از باروری و رفاه با الهه اینانا ازدواج کرد و با آن ازدواج کرد. برخی آن را قدیمی ترین شعر عاشقانه جهان نامیده اند.نمونه ای از شعر حماسی مصر داستان سینوهه (حدود ۱۸۰۰ پیش از میلاد) است.

دیگر شعرهای حماسی باستانی شامل حماسه های یونانی ، ایلیاد و اودیسه است. کتابهای اوستایی ، اوستای گاتی و یسنا ؛ حماسه ملی روم ، ویرژیل (Eeneid) (بین ۲۹ تا ۱۹ قبل از میلاد نوشته شده است) ؛ و حماسه های هندی ، رامایانا و مهابهاراتا. به نظر می رسد شعر حماسی ، از جمله اودیسه ، گاتاها و وداهای هند در قالب شاعرانه به عنوان کمکی برای حفظ و انتقال شفاهی در جوامع باستانی سروده شده است. 

اشکال دیگر شعر مستقیماً از سرودهای عامیانه شکل گرفت. اولین نوشته های قدیمی ترین مجموعه شعر چینی ، شیجینگ ، در ابتدا اشعار بود.  شیجینگ ، با مجموعه شعرها و ترانه های عامیانه خود ، توسط کنفوسیوس فیلسوف ارزش زیادی داشت و به عنوان یکی از آثار کلاسیک رسمی کنفوسیوسی محسوب می شود. اظهارات وی در این زمینه به منبع ارزشمندی در نظریه موسیقی باستان تبدیل شده است.

تلاش اندیشمندان قدیم برای تعیین آنچه شعر را به عنوان یک فرم متمایز می کند و چه چیزی شعر خوب را از بد متمایز می کند ، منجر به “شاعرانه” شد – مطالعه زیبایی شناسی شعر. برخی از جوامع قدیمی ، مانند چین از طریق Shijing (کلاسیک شعر) ، کانون آثار شعری را توسعه دادند که دارای اهمیت آیینی و زیبایی شناختی بودند اخیراً ، متفکران برای یافتن تعریفی تلاش کرده اند که بتواند تفاوتهای رسمی را به اندازه تفاوتهای بین داستانهای کانتربری چاوسر و اوکو نو حسومیچی ماتسوو باشو ، و همچنین تفاوت در محتویات شعر مذهبی تاناخ ، شعر عاشقانه و رپ ، در بر گیرد.

سنت های غربی

متفکران کلاسیک در غرب از طبقه بندی به عنوان راهی برای تعریف و ارزیابی کیفیت شعر استفاده کردند. به طور خاص ، قطعات موجود از شاعرانه ارسطو سه ژانر شعر را توصیف می کنند-حماسی ، کمیک و تراژیک-و قوانین را برای تشخیص با کیفیت ترین شعر در هر ژانر ، بر اساس اهداف اساسی درک شده از این ژانر ، توسعه می دهند. زیبایی شناسان بعد سه ژانر اصلی را مشخص کردند: شعر حماسی ، غزل و شعر نمایشی ، کمدی و تراژدی را به عنوان زیرشاخه های شعر نمایشی تلقی کردند. 

آثار ارسطو در سراسر خاورمیانه در دوران طلایی اسلامی ، و همچنین در اروپا در دوران رنسانس تأثیرگذار بود.  شاعران و زیبایی شناسان متأخر غالباً شعر را از آن متمایز کرده و آن را در تقابل با نثر تعریف می کنند ، که آنها عموماً آن را به عنوان نوشتن با تمایل به توضیح منطقی و ساختار روایی خطی درک می کردند.
این بدان معنا نیست که شعر غیر منطقی است یا فاقد روایت است ، بلکه منظور این است که شعر تلاشی است برای جلوه دادن زیبا یا متعالی بدون بار درگیر کردن روند تفکر منطقی یا روایی. جان کیتس ، شاعر رمانتیک انگلیسی ، این فرار از منطق را “قابلیت منفی” نامید. این رویکرد “عاشقانه” فرم را به عنوان عنصر کلیدی شعر موفق در نظر می گیرد زیرا فرم انتزاعی و متمایز از منطق تصور اساسی است. این رویکرد تا قرن بیستم نیز تأثیرگذار بود.

در طول قرنهای ۱۸ و ۱۹ ، همچنین تعاملات بیشتری بین سنتهای مختلف شعری وجود داشت ، تا حدی به دلیل گسترش استعمار اروپایی و افزایش تجارت جهانی. علاوه بر رونق ترجمه ، در دوران رمانتیک آثار متعدد باستانی دوباره کشف شد.

اختلافات قرن بیستم و قرن ۲۱

برخی از نظریه پردازان ادبی قرن بیستم کمتر بر تقابل ظاهری نثر و شعر تکیه می کنند و در عوض بر شاعر به عنوان تنها کسی که با زبان می آفریند و شعر به عنوان آنچه شاعر می آفریند ، متمرکز هستند. مفهوم اساسی شاعر به عنوان خالق امری غیر معمول نیست و برخی از شاعران مدرنیست اساساً بین خلق شعر با کلمات و اعمال خلاقانه در رسانه های دیگر تمایز قائل نمی شوند. با این حال ، دیگر مدرنیست ها تلاش برای تعریف شعر را گمراه می کنند.

رد فرم ها و ساختارهای سنتی برای شعر که در نیمه اول قرن بیستم آغاز شد ، همزمان با پرسش از هدف و معنای تعاریف سنتی شعر و تمایز بین شعر و نثر ، به ویژه با توجه به نمونه هایی از نثر شاعرانه و شعر نثر به بسیاری از شاعران مدرنیست به اشکال غیر سنتی یا به شیوه سنتی نثر نوشته اند ، اگرچه نوشتار آنها عموماً با شعر شاعرانه و غالباً با ریتم و لحنی که با وسایل غیر متریک تأسیس شده است ، همراه بوده است. در حالی که یک واکنش عمده فرمالیستی در مدارس مدرنیست نسبت به خرابی ساختار وجود داشت ، این واکنش به همان اندازه بر توسعه ساختارها و سنتزهای رسمی جدید متمرکز بود تا بر احیای اشکال و ساختارهای قدیمی تر.

پست مدرنیسم فراتر از تاکید مدرنیسم بر نقش خلاق شاعر ، تأکید بر نقش خواننده یک متن (هرمنوتیک) و برجسته ساختن شبکه فرهنگی پیچیده ای است که در آن یک شعر خوانده می شود.  امروزه ، در سرتاسر جهان ، شعر غالباً از فرم و شعر شاعرانه فرهنگهای دیگر و از گذشته استفاده می کند و تلاشها برای تعریف و طبقه بندی را که روزگاری در سنتی مانند قانون غربی معنا پیدا می کرد ، مبهم می کند.
به نظر می رسد سنت شعری اوایل قرن ۲۱ همچنان به شدت به سنت های پیشین شاعرانه مانند سنت های آغاز شده توسط ویتمن ، امرسون و وردزورث ادامه می دهد. منتقد ادبی جفری هارتمن (۱۹۲۹–۲۰۱۶) از عبارت «اضطراب تقاضا» برای توصیف پاسخ معاصر به سنتهای شعری قدیمی تر به عنوان “ترس از این واقعیت که دیگر شکل ندارد” ، بر اساس یک گروه معرفی شده استفاده کرد.

توسط امرسون امرسون معتقد بود که در بحث درباره ساختار شاعرانه که در آن “شکل” یا “واقعیت” می تواند غالب باشد ، به سادگی باید “از فرم برای واقعیت پرسید”. این امر در سطوح مختلف توسط دیگر محققان ادبی مانند بلوم (۱۹۳۰–۲۰۱۹) به چالش کشیده شده است ، که اظهار داشته است: “نسل شاعرانی که اکنون کنار هم ایستاده اند ، بالغ و آماده نوشتن بیت اصلی آمریکایی قرن بیست و یکم ، ممکن است هنوز به عنوان چیزی که استیونس آن را “آخرین تزئین سایه بزرگ” نامیده می شد ، در نظر گرفته شود ، سایه امرسون است. “

عناصر (عروضی)

Prosody مطالعه متر ، ریتم و لحن یک شعر است. ریتم و متر متفاوت است ، اگرچه به هم نزدیک هستند. [۳۷] متر الگوی قطعی برای یک بیت است (مانند پنج متری یامبی) ، در حالی که ریتم صدای واقعی است که از یک خط شعر حاصل می شود. Prosody همچنین ممکن است به طور خاص برای اشاره به اسکن خطوط شعری برای نشان دادن متر استفاده شود. 

ریتم

روشهای ایجاد ریتم شعری در زبانها و سنتهای شاعرانه متفاوت است. بسته به نحوه تنظیم ریتم ، اغلب زبانها به عنوان زمان بندی تعیین می شوند که اساساً بر اساس لهجه ها ، هجا یا عبارات تعیین می شود ، اگرچه زبان می تواند تحت تأثیر رویکردهای متعدد قرار گیرد. زبان ژاپنی یک زبان موروثی است. زبانهای لاتین ، کاتالان ، فرانسوی ، لئونی ، گالیسیایی و اسپانیایی را زبانهای هجایی می نامند. زبانهای استرس زا شامل انگلیسی ، روسی و به طور کلی آلمانی است. 

آهنگ متفاوت نیز بر نحوه درک ریتم تأثیر می گذارد. زبانها می توانند بر سطح یا لحن تکیه کنند. برخی از زبانهای دارای لهجه سانسکریت ودایی یا یونانی باستان هستند. زبانهای تونال شامل زبانهای چینی ، ویتنامی و اکثر زبانهای زیر صحرایی است.

ریتم متریک به طور کلی شامل ترتیب دقیق تنش ها یا هجا به الگوهای مکرر به نام پا در یک خط است. در آیه انگلیسی مدرن ، الگوی تنش ها اساساً پا را متمایز می کند ، بنابراین ریتم بر اساس متر در انگلیسی مدرن بیشتر بر اساس الگوی هجا های تأکید شده و بدون استرس (به تنهایی یا بدون زبانه) است. در زبان های کلاسیک ، از طرف دیگر ، در حالی که واحدهای متریک مشابه هستند ، طول واکه به جای تنش متر را تعیین می کند.  شعر قدیمی انگلیسی از یک الگوی متریک شامل تعداد مختلف هجا استفاده می کرد اما از تعداد مشخصی از تنش های قوی در هر سطر استفاده می کرد.

ابزار اصلی شعر مقدس کتاب مقدس عبری ، از جمله بسیاری از مزامیرها ، موازی کاری بود ، ساختاری بلاغی که در آن سطرهای پی در پی یکدیگر را در ساختار دستوری ، ساختار صوتی ، محتوای تصوری یا هر سه بازتاب می داد. موازی کاری خود را به عملکرد ضدفصل یا تماس و پاسخ نشان می دهد ، که می تواند با آهنگسازی نیز تقویت شود.

بنابراین ، شعر کتاب مقدس برای ایجاد ریتم بسیار کمتر به پای متریک متکی است ، اما در عوض ریتم را بر اساس واحدهای صوتی بسیار بزرگتر خطوط ، عبارات و جملات ایجاد می کند. برخی از اشکال شعر کلاسیک ، مانند ونپا از زبان تامیل ، دارای گرامرهای سفت و سختی بودند (تا حدی که می توان آنها را به عنوان گرامری بدون زمینه بیان کرد) که ریتم را تضمین می کرد.

شعرهای کلاسیک چینی ، بر اساس سیستم لحن چینی میانه ، دو نوع تن را تشخیص می دهند: لحن سطح (平 píng) و زنگ های مایل (仄 zè) ، مقوله ای شامل لحن در حال افزایش (上 sháng) ، خروج (去 qù) لحن و لحن وارد کننده (入 rù). اشکال خاصی از شعر محدودیت هایی را ایجاد می کند که لازم است هجاهای آنها در یک سطح قرار بگیرند و کدام مورب.

الگوهای رسمی متر که در شعر انگلیسی مدرن برای ایجاد ریتم استفاده می شود دیگر بر شعر معاصر انگلیسی مسلط نیست. در مورد شعر آزاد ، ریتم اغلب بر اساس واحدهای ضعیف تر آهنگ تنظیم می شود تا یک متر معمولی. رابینسون جفرز ، ماریان مور و ویلیام کارلوس ویلیامز سه شاعر برجسته ای هستند که این ایده را که متر خطی منظم برای شعر انگلیسی حیاتی است ، رد می کنند. [۴۶] جفرز به عنوان جایگزینی برای ریتم برجسته ، ریتم اسپرینگ را آزمایش کرد.

Meter

در سنت شاعرانه غربی ، مترها معمولاً بر اساس یک پایه متریک مشخصه و تعداد پا در هر خط گروه بندی می شوند. تعداد پای متریک در یک خط با استفاده از اصطلاحات یونانی شرح داده شده است: به عنوان مثال ، چهار متر برای چهار پا و شش متر برای شش پا. بنابراین ، “پنج متری یامبیک” یک متر شامل پنج فوت در هر خط است که در آن نوع غالب پا “iamb” است.

این سیستم متریک از شعر یونان باستان سرچشمه گرفته است ، و توسط شاعرانی مانند پیندار و ساپو و تراژدیگران بزرگ آتن مورد استفاده قرار گرفته است. به طور مشابه ، “شش ضلعی داکتیلیک” ، شامل شش پا در هر خط است که نوع غالب پا “داکتیل” است. شش ضلعی داکتیلی متر سنتی شعر حماسی یونان بود که اولین نمونه های موجود آن آثار هومر و هسیود است. [۵۱] پنج ضلعی یامبی و شش ضلعی داکتیلیک بعداً توسط تعدادی از شاعران از جمله ویلیام شکسپیر و هنری وادسورث لانگفلو به ترتیب مورد استفاده قرار گرفت. متداول ترین پایه های متریک در زبان انگلیسی عبارتند از:

  • iamb-یک هجا بدون استرس و پس از آن یک هجا تاکید شده (به عنوان مثال des-cribe ، in-clude ، re-tract)
  • trochee-یک هجا تاکید شده و پس از آن یک هجا بدون استرس (به عنوان مثال عکس ، جریان ساز)
  • داکتیل-یک هجا تاکید شده و دو هجا بدون استرس (به عنوان مثال an-no-tate ، sim-i-lar)
  • anapaest-دو هجا بدون استرس و سپس یک هجا تاکید شده (به عنوان مثال com-pre-hend)
  • اسپوندی-دو هجا با هم (به عنوان مثال ضربان قلب ، چهار نوجوان)
  • pyrrhic – دو هجا بدون استرس با هم (کمیاب ، معمولاً برای پایان دادن به شش ضلعی داکتیلیک استفاده می شود)

طیف وسیعی از نام ها برای انواع دیگر پا وجود دارد ، درست تا یک چوریام ، یک پای متریک چهار هجا با هجای استرس دار و به دنبال آن دو هجا بدون استرس و با یک هجا تاکید می شود. چوریام برگرفته از برخی شعرهای یونان باستان و لاتین است.زبانهایی که برای تعیین متر از طول واج یا آوایی بیشتر یا بیشتر از لهجه هجایی استفاده می کنند ، مانند ترکی عثمانی یا ودایی ، اغلب مفاهیمی شبیه به iamb و dactyl برای توصیف ترکیبات مشترک صداهای بلند و کوتاه دارند. 

هر یک از این نوع پاها “احساس” خاصی دارند ، چه به تنهایی و چه در ترکیب با سایر پاها. به عنوان مثال ، iamb طبیعی ترین شکل ریتم در زبان انگلیسی است و به طور کلی یک بیت ظریف اما پایدار تولید می کند. متر پویش اغلب می تواند الگوی اساسی یا اساسی زیر آیه را نشان دهد ، اما درجات مختلف تنش و همچنین تنوع و طول هجاهای مختلف را نشان نمی دهد.
بحث بر سر این است که تعدد “پا” مختلف در توصیف متر چقدر مفید است. به عنوان مثال ، روبرت پینسکی استدلال کرده است که در حالی که داکتیل ها در اشعار کلاسیک اهمیت دارند ، آیه داکتیلیک انگلیسی از داکتیل ها بسیار نامنظم استفاده می کند و می توان آنها را بهتر بر اساس الگوهای یامبس و آناپست توصیف کرد ، پاهایی که برای زبان طبیعی تلقی می شود.

ریتم واقعی به طور قابل توجهی پیچیده تر از متر اصلی اسکن شده در بالا است و بسیاری از محققان به دنبال ایجاد سیستم هایی هستند که چنین پیچیدگی را اسکن کند. ولادیمیر نابوکوف خاطرنشان کرد که روی الگوی معمولی هجاهای تأکید شده و بدون استرس در سطری از آیه ها الگوی جداگانه ای از لهجه های حاصل از طبع طبیعی کلمات گفته شده قرار دارد و پیشنهاد کرد که از واژه “اسکاد” برای تشخیص یک کلمه استفاده شود. استرس غیر متمرکز ناشی از استرس برجسته.

الگوهای متریک

سنتها و ژانرهای مختلف شعر تمایل دارند مترهای متفاوتی را به کار ببرند ، از پنج ضلعی یامبی شکسپیر و هگزامتری داکتیلیک هومری گرفته تا تترامتری بیهوشی که در بسیاری از قافیه های مهد کودک استفاده می شود. با این حال ، تعدادی از تغییرات اندازه گیری متداول است ، هم برای تأکید یا توجه به یک پا یا خط مشخص و هم برای جلوگیری از تکرار خسته کننده. به عنوان مثال ، تنش در پا ممکن است معکوس شود ، ممکن است سزار (یا مکث) اضافه شود (گاهی اوقات به جای پا یا استرس) ، یا پای پایینی در یک خط ممکن است یک انتهای زنانه برای نرم شدن آن داشته باشد.

برای تأکید بر آن و ایجاد یک توقف سخت ، یک اسپوندی جایگزین می شود. برخی از الگوها (مانند پنج ضلعی یامبیک) معمولاً منظم هستند ، در حالی که الگوهای دیگر ، مانند شش ضلعی داکتیلیک ، بسیار نامنظم هستند.  منظم بودن می تواند بین زبان ها متفاوت باشد. علاوه بر این ، الگوهای مختلف اغلب در زبانهای مختلف به طور متمایز ایجاد می شوند ، به عنوان مثال ، به عنوان مثال ، تترامتر یامبیک در روسی به طور کلی منعکس کننده یک قاعده در استفاده از لهجه ها برای تقویت متر است ، که اتفاق نمی افتد یا به میزان بسیار کمتری رخ می دهد ، به انگلیسی.

برخی از الگوهای متریک متداول ، با نمونه های قابل توجهی از شاعران و اشعار که از آنها استفاده می کنند ، عبارتند از:

پنج متری یامبیک (جان میلتون ، بهشت ​​گمشده ؛ ویلیام شکسپیر ، غزل) 
شش ضلعی داکتیلیک (هومر ، ایلیاد ؛ ویرژیل ، انید) 
چهار متری یامبیک (اندرو مارول ، “به معشوقه دوست داشتنی اش” ؛ الکساندر پوشکین ، یوجین اونگین ؛ رابرت فراست ، توقف در کنار وودز در یک شب برفی) [۶۴]
هشت ضلعی تروکائیک (ادگار آلن پو ، “کلاغ”) 
چهار ضلعی تروکائیک (هنری وادسورث لانگفلو ، آواز هیوااتا ؛ حماسه ملی فنلاندی ، کالواالا ، همچنین در چهار ضلعی تروکائیک ، ریتم طبیعی فنلاندی و استونیایی است)
الکساندرین (ژان راسین ، فودر) 
قافیه ، تمثیل ، آواز
قافیه ، تسمیه ، آواز و همخوانی راه هایی برای ایجاد الگوهای تکراری صدا هستند. آنها ممکن است به عنوان یک عنصر ساختاری مستقل در یک شعر ، برای تقویت الگوهای موزون یا به عنوان یک عنصر زینتی استفاده شوند. آنها همچنین می توانند معنایی جدا از الگوهای صوتی تکراری ایجاد شده داشته باشند. به عنوان مثال ، چاوسر از تمسخر شدید برای تمسخر اشعار انگلیسی قدیمی و ترسیم شخصیتی به عنوان قدیمی استفاده کرد.

قافیه شامل صداهای یکسان (“قافیه سخت”) یا مشابه (“قافیه نرم”) است که در انتهای خطوط یا در مکانهای قابل پیش بینی در داخل خطوط (“قافیه داخلی”) قرار می گیرد. زبانها از نظر غنای ساختار قافیه متفاوت هستند. به عنوان مثال ، ایتالیایی دارای ساختار قافیه ای غنی است که اجازه می دهد مجموعه محدودی از قافیه ها را در طول یک شعر طولانی حفظ کند. غنای حاصل از پایان بندی کلمات است که از اشکال منظم پیروی می کند. زبان انگلیسی ، با واژه های نامنظم که از زبان های دیگر گرفته شده است ، از نظر قافیه کمتر غنی است.میزان غنای ساختارهای قافیه زبان نقش بسزایی در تعیین نوع اشکال شاعرانه ای دارد که معمولاً در آن زبان استفاده می شود.

تسلیت عبارت است از تکرار حروف یا صداهای حروف در آغاز دو یا چند کلمه که بلافاصله جانشین یکدیگر می شوند یا در فواصل کوتاه. یا تکرار همان حرف در قسمت های لهجه واژه ها. اتحاد و آوایی نقش کلیدی در ساختاربندی اشکال اولیه شعرهای ژرمن ، نورس و انگلیسی قدیمی ایفا کرد.

الگوهای متداول شعر آلمانی اولیه متر و متضخر را به عنوان بخش کلیدی ساختار خود در هم می آمیزند ، به طوری که الگوی متریک تعیین می کند که شنونده چه زمانی انتظار دارد موارد تکرار رخ دهد. این را می توان با استفاده تزئینی از تسبیح در اکثر شعرهای مدرن اروپایی مقایسه کرد ، جایی که الگوهای تألیفی رسمی نیستند یا از مصراع های کامل استفاده نمی کنند. تسلیت به ویژه در زبان هایی با ساختار قافیه ای غنی تر مفید است.

آسونانس ، جایی که استفاده از صداهای مصوت مشابه در یک کلمه به جای صداهای مشابه در ابتدا یا انتهای یک کلمه ، به طور گسترده در شعر اسکالدیک مورد استفاده قرار گرفت ، اما به حماسه هومری برمی گردد. از آنجا که افعال بیشتر در زبان انگلیسی حرف می زنند ، هم صدا می تواند عناصر لحن شعر چینی را بیدار کند و بنابراین در ترجمه شعر چینی مفید است.

صامت در جایی اتفاق می افتد که یک صامت در طول یک جمله بدون قرار دادن صدا فقط در جلوی یک کلمه تکرار می شود. همخوانی یک اثر ظریف تر از حروف القاء ایجاد می کند و بنابراین به عنوان یک عنصر ساختاری کمتر مفید است.

طرح های قافیه

در بسیاری از زبانها ، از جمله زبانهای اروپایی مدرن و عربی ، شاعران از قافیه در الگوهای مجموعه به عنوان عنصری ساختاری برای اشکال خاص شعری مانند تصنیف ، غزل و دوبیتی قافیه استفاده می کنند. با این حال ، استفاده از قافیه ساختاری حتی در سنت اروپایی همگانی نیست. بسیاری از شعرهای مدرن از طرح های قافیه سنتی اجتناب می کنند. در شعر کلاسیک یونانی و لاتین از قافیه استفاده نشده است.

قافیه در قرون وسطی ، تا حدی تحت تأثیر زبان عربی در آل اندلس (اسپانیا امروزی) وارد شعر اروپایی شد.  شاعران عرب زبان از اولین توسعه عربی ادبی در قرن ششم ، مانند قصیده های بلند و قافیه دار خود ، به طور گسترده از قافیه استفاده کردند. برخی از طرحهای قافیه با زبان ، فرهنگ یا دوره خاصی مرتبط شده اند ، در حالی که سایر طرحهای قافیه در زبانها ، فرهنگها یا دوره های زمانی مورد استفاده قرار گرفته است. برخی از اشکال شعر دارای یک طرح قافیه سازگار و دقیق هستند ، مانند آواز سلطنتی یا روباعیات ، در حالی که سایر اشکال شاعرانه دارای قافیه متغیری هستند. 

بیشتر طرحهای قافیه با استفاده از حروف متناسب با مجموعه قافیه ها توصیف می شوند ، بنابراین اگر سطرهای اول ، دوم و چهارم قافیه رباعی با یکدیگر قافیه شوند و سطر سوم قافیه نداشته باشد ، گفته می شود که رباعی دارای “aa-ba” است. قافیه بندی. این طرح قافیه همان طرحی است که برای مثال در شکل روباعیات استفاده می شود.

به طور مشابه ، یک رباعی “a-bb-a” (آنچه به “قافیه محصور” معروف است) در اشکال مختلفی مانند غزل Petrarchan استفاده می شود.برخی از انواع طرحهای قافیه پیچیده تر ، نامهای جداگانه ای از کنوانسیون “a-bc” ایجاد کرده اند ، مانند اتاوا ریما و ترزا ریما.انواع و استفاده از طرح های مختلف قافیه در مقاله اصلی بیشتر مورد بحث قرار گرفته است.

فرم در شعر

فرم شعری در شعر مدرنیستی و پسامدرنیستی انعطاف پذیرتر است و نسبت به دوران ادبی قبلی ساختار کمتری دارد. بسیاری از شاعران مدرن از ساختارها یا فرم های قابل تشخیص اجتناب می کنند و در شعر آزاد می نویسند. با این حال ، آیه آزاد “بی شکل” نیست بلکه از مجموعه ای از عناصر عروضی ظریف تر و انعطاف پذیرتر تشکیل شده است. بنابراین ، شعر در همه سبکهایش از نظر شکل از نثر متمایز می شود ؛  برخی از ساختارهای رسمی رسمی شعر در همه انواع شعر آزاد یافت می شود ، هرچند که به نظر برسد که چنین ساختارهایی نادیده گرفته شده اند. به همین ترتیب ، در بهترین شعری که به سبک های کلاسیک سروده شده است ، از فرم دقیق برای تأکید یا تأثیر خارج خواهد شد.

از جمله عناصر ساختاری عمده ای که در شعر استفاده می شود عبارتند از: سطر ، بند یا بند ، و ترکیب بزرگتر از مصراع ها یا سطرهایی مانند آوازها. همچنین گاهی اوقات از ارائه بصری گسترده تری از کلمات و خط استفاده می شود. این واحدهای اساسی فرم شاعرانه اغلب در ساختارهای بزرگتری ترکیب می شوند که به آنها فرم شاعرانه یا حالت های شعری گفته می شود (بخش زیر را ببینید) ، مانند غزل.

خطوط و بندها

شعر غالباً در صفحه ای به خطوطی تقسیم می شود ، در فرآیندی که به خط خطی معروف است. این خطوط ممکن است بر اساس تعداد پای متریک باشند یا بر الگوی قافیه در انتهای خطوط تأکید کنند. خطوط ممکن است وظایف دیگری را انجام دهند ، به ویژه در مواردی که شعر با الگوی متریک رسمی سروده نشده باشد. خطوط می توانند افکار بیان شده در واحدهای مختلف را از هم جدا کرده ، مقایسه یا با هم مقایسه کنند ، یا می توانند تغییر لحن را برجسته کنند. برای اطلاع از تقسیم خطوط به مقاله در مورد وقفه های خط مراجعه کنید.

سطرهای شعر غالباً به صورت مصراع سازماندهی شده اند که بر اساس تعداد سطرهای ذکر شده مشخص شده است. بنابراین مجموعه ای از دو خط دوبیتی (یا distich) ، سه خط سه گانه (یا tercet) ، چهار خط چهار ضلعی و غیره است. این خطوط ممکن است از نظر قافیه یا ریتم با یکدیگر ارتباط نداشته باشند. به عنوان مثال ، یک دوبیتی ممکن است دو خط با مترهای یکسان باشد که قافیه یا دو خط را تنها یک متر مشترک در کنار هم نگه داشته باشد.
شعرهای دیگر ممکن است در پاراگراف های منظوم تنظیم شوند ، که در آنها از قافیه های منظم با ریتم های ثابت استفاده نمی شود ، اما لحن شعری در عوض توسط مجموعه ای از ریتم ها ، الحاقات و قافیه ها که در فرم پاراگراف ایجاد شده است ، تعیین می شود.بسیاری از اشعار قرون وسطایی در پاراگراف های شعری سروده شده اند ، حتی در جایی که از قافیه ها و ریتم های معمولی استفاده شده است. 

در بسیاری از اشکال شعر ، مصراع ها به هم پیوسته اند ، به طوری که طرح قافیه یا سایر عناصر ساختاری یک بیت ، مصراع های بعدی را تعیین می کند. به عنوان مثال ، غزل و ویلانل ، نمونه هایی از چنین بندهای به هم پیوسته را شامل می شود.

جایی که یک رفرن (یا در مورد ویلانل خودداری می کند) در اولین بند ایجاد می شود که سپس در مصراع های بعدی تکرار می شود. مربوط به استفاده از بندهای به هم پیوسته ، استفاده آنها از بخشهای موضوعی یک شعر است. به عنوان مثال ، استروف ، آنتی استروف و اپود فرم قصیده اغلب به یک یا چند بیت تقسیم می شوند.

در برخی موارد ، به ویژه شعر رسمی طولانی تر مانند برخی از انواع شعر حماسی ، خود بندها طبق قوانین سختگیرانه ساخته شده و سپس ترکیب می شوند. در شعر اسکالدیک ، بند dróttkvætt دارای هشت سطر بود که هر یک دارای سه “آسانسور” با تأکید یا آوایی بود. علاوه بر دو یا سه تکرار ، خطوط شماره فرد دارای قافیه قسمتی از صامت ها با حروف صدادار غیر متمایز ، لزوماً در ابتدای کلمه نبودند. سطرهای زوج دارای قافیه داخلی در هجاهای مجموعه (نه لزوماً در انتهای کلمه) بودند. هر نیم خط دقیقاً شش هجا داشت و هر سطر به یک تروشی ختم می شد. ترتیب dróttkvætts از قوانین بسیار سخت‌گیرانه‌تری نسبت به ساخت drotttkvætts فردی پیروی کرد.

ارائه بصری

حتی قبل از ظهور چاپ ، ظاهر بصری شعر اغلب معنا یا عمق می بخشد. اشعار آکروستیک معانی را در حروف اولیه سطرها یا حروف در سایر نقاط خاص یک شعر منتقل می کردند. [۹۰] در شعرهای عربی ، عبری و چینی ، ارائه بصری اشعار خوش خط نقش مهمی در تأثیر کلی بسیاری از اشعار ایفا کرده است.

با ظهور چاپ ، شاعران کنترل بیشتری بر ارائه بصری آثار تولید شده خود به دست آوردند. عناصر بصری به بخش مهمی از جعبه ابزار شاعر تبدیل شده اند و بسیاری از شاعران به دنبال استفاده از ارائه بصری برای طیف وسیعی از اهداف بوده اند. برخی از شاعران مدرنیست قرار دادن سطرها یا گروهی از سطرها در صفحه را جزء لاینفک ترکیب شعر قرار داده اند. گاهی اوقات ، این ریتم شعر را از طریق سزارهای بصری در طول های مختلف تکمیل می کند ، یا موقعیت های متضاد را ایجاد می کند تا معنا ، ابهام یا کنایه را برجسته کند یا به سادگی یک فرم زیبا و زیبا ایجاد کند. در افراطی ترین شکل خود ، این می تواند منجر به شعر ملموس یا نگارش آسمیک شود. 

واژه نامه ها

گفتار شاعرانه نحوه استفاده از زبان را مورد بررسی قرار می دهد و نه تنها به صدا بلکه به معنای زیرین و تعامل آن با صدا و فرم اشاره می کند. بسیاری از زبانها و اشکال شاعرانه دارای دیکته های شعری بسیار خاصی هستند ، تا جایی که از دستور زبانها و گویشهای متمایز به طور خاص برای شعر استفاده می شود.

ثبت در شعر می تواند شامل استفاده دقیق از الگوهای گفتاری معمولی باشد ، همانطور که در عروضی اواخر قرن بیستم مورد استقبال قرار گرفت ،تا کاربردهای بسیار پررنگ زبان ، مانند شعر قرون وسطایی و رنسانس.

گفتار شاعرانه می تواند شامل وسایل بلاغی مانند تشبیه و استعاره و همچنین تن صداها مانند کنایه باشد. ارسطو در کتاب Poetics نوشت که “بزرگترین کار این است که در استعاره استاد باشید.” چیزها و تجربیات و کشف لحن. از سوی دیگر ، سوررئالیست ها ابزارهای بلاغی را به حد خود رسانده اند ، و مکرر از catachresis استفاده می کنند.

داستانهای تمثیلی محور اصلی بیان شعری بسیاری از فرهنگها هستند و در دوران کلاسیک ، اواخر قرون وسطی و رنسانس در غرب برجسته بودند. افسانه های ایسوپ ، که از ابتدا در حدود ۵۰۰ قبل از میلاد مسیح بارها به دو صورت بیت و نثر ترجمه شده است ، شاید غنی ترین منبع واحد شعر تمثیلی در طول اعصار باشد. از دیگر نمونه های برجسته می توان به روم د لا رز ، شعر فرانسوی قرن سیزدهم ، پیرس پلومن ویلیام لانگلند در قرن ۱۴ و افسانه های ژان دلا فونتن (تحت تأثیر ازوپ) در قرن ۱۷ اشاره کرد. با این حال ، یک شعر به جای تمثیل کامل ، ممکن است حاوی نمادها یا اشارات باشد که بدون ایجاد تمثیل کامل ، معنی یا تأثیر کلمات آن را عمیق می کند.

یکی دیگر از عناصر دیکشنری شاعرانه می تواند استفاده از تصاویر زنده برای تأثیرگذاری باشد. کنار هم قرار دادن تصاویر غیرمنتظره یا غیرممکن ، برای مثال ، عنصری قوی در شعر سورئالیستی و هایکو است. تصاویر زنده اغلب دارای نماد یا استعاره هستند. در بسیاری از دیکته های شاعرانه از عبارات تکراری برای تأثیرگذاری استفاده می شود ، یا عبارت کوتاهی (مانند “سپیده دم انگشتان هومر” یا “دریای تاریک شراب”) یا یک ترانه طولانی تر. چنین تکراری می تواند لحن غم انگیزی را به یک شعر اضافه کند یا با تغییر زمینه کلمات ، با کنایه همراه شود.

اشکال شاعرانه خاصی توسط بسیاری از فرهنگ ها توسعه یافته است. در اشکال شعری توسعه یافته ، بسته یا “دریافت شده” ، طرح قافیه ، متر و سایر عناصر یک شعر بر اساس مجموعه ای از قوانین است ، از قواعد نسبتاً شل که حاکم بر ساختن مرثیه است تا ساختار بسیار رسمی شعر. غزل یا ویلانل. [۱۰۶] در زیر برخی از انواع رایج شعر که به طور گسترده در تعدادی از زبان ها استفاده می شود ، شرح داده شده است. اشکال اضافی شعر ممکن است در مباحث شعر فرهنگها یا دوره های خاص و در واژه نامه یافت شود.

غزل

طرح و ساختار منطقی در قرن چهاردهم و رنسانس ایتالیا ، این شکل بیشتر تحت قلم پترارک متبلور شد ، غزل های او در قرن ۱۶ توسط سر توماس وایت ترجمه شد ، که معتقد است فرم غزل را به ادبیات انگلیسی وارد کرده است.  یک غزل سنتی ایتالیایی یا Petrarchan از طرح قافیه ABBA ، ABBA ، CDECDE پیروی می کند ، اگرچه برخی از تغییرات ، شاید رایج ترین آنها CDCDCD باشد ، به ویژه در شش خط آخر (یا sestet) ، رایج است. غزل انگلیسی (یا شکسپیری) از طرح قافیه ABAB ، CDCD ، EFEF ، GG پیروی می کند و رباعی سوم (گروه بندی چهار سطر) ، دوبیتی نهایی و تنوع بیشتری را در رابطه با قافیه نسبت به آنچه معمولاً در آن وجود دارد ، معرفی می کند. پیشینیان ایتالیایی بر اساس قراردادها ، غزلها به زبان انگلیسی معمولاً از پنج قطر یامبیک استفاده می کنند ، در حالی که در زبانهای رومانسی ، hendecasyllable و Alexandrine بیشترین مترهای مورد استفاده هستند.

غزلها از همه نوع غالباً از ولتا یا “چرخش” از نقطه ای در شعر استفاده می کنند که در آن ایده ای به سر می برد ، به سوالی پاسخ داده می شود (یا معرفی می شود) ، یا موضوع مورد بحث پیچیده تر می شود. این ولتا اغلب می تواند به شکل یک عبارت “اما” متناقض یا پیچیده کننده محتوای سطرهای قبلی باشد. در غزل Petrarchan ، نوبت به سمت تقسیم بین دو رباعی اول و ستست می رود ، در حالی که غزل های انگلیسی معمولاً آن را در ابتدای دوبیتی پایانی یا نزدیک آن قرار می دهند.

غزل ها بویژه با شعرهای شعری بالا ، تصاویر زنده و عشق رمانتیک همراه هستند ، عمدتاً به دلیل نفوذ پترارک و تمرین کنندگان اولیه انگلیسی مانند ادموند اسپنسر (که نام خود را به غزل اسپنسری نامید) ، مایکل درایتون و شکسپیر ، که غزل هایش از جمله مشهورترین غزل ها در شعر انگلیسی است ، با بیست مورد در کتاب آکسفورد در آیه انگلیسی.

با این حال ، پیچ و خم های مرتبط با ولتا انعطاف پذیری منطقی را برای بسیاری از موضوعات امکان پذیر می کند. [۱۱۰] شاعران از قرون اولیه غزل تا به امروز از این فرم برای پرداختن به موضوعات مرتبط با سیاست استفاده کرده اند (جان میلتون ، پرسی بیشه شلی ، کلود مک کی) ، الهیات (جان دان ، جرارد مانلی هاپکینز) ، جنگ (ویلفرد اوون ، ee cummings ) ، و جنسیت و جنسیت (کارول آن دافی). علاوه بر این ، نویسندگان پست مدرن مانند تد بریگان و جان بریمان تعاریف سنتی فرم غزل را به چالش کشیده اند و دنباله های کامل “غزل” را که اغلب فاقد قافیه ، پیشرفت منطقی واضح و یا حتی شمارش ثابت ۱۴ خط است ، ارائه کرده اند.

شی

شی (ساده شده چینی: 诗 ؛ چینی سنتی: 詩 ؛ پینیین: shī ؛ وید – گایلز: shih) نوع اصلی شعر کلاسیک چینی است.

در این نوع شعر ، مهمترین تنوع عبارتند از “آهنگ عامیانه” به سبک “yuefu” ، “سبک قدیمی” بیت (gushi) ، “سبک مدرن” (jintishi). در همه موارد ، قافیه اجباری است. Yuefu یک تصنیف عامیانه یا شعری است که به سبک تصنیف عامیانه سروده شده است و تعداد سطرها و طول خطوط می تواند نامنظم باشد. برای سایر انواع شعر شی ، عموماً یا چهار سطر (رباعی ، یا جوجو) یا یک شعر هشت سطری طبیعی است. در هر صورت خطوط زوج شماره قافیه. طول خط با توجه به تعداد کاراکترها (طبق قرارداد که یک کاراکتر برابر یک هجا است) اسکن می شود و عمدتاً دارای پنج یا هفت کاراکتر است و قبل از سه هجای پایانی سزار می شود.

خطوط عموماً متوقف می شوند ، به عنوان مجموعه ای از دوبیتی ها در نظر گرفته می شوند و موازی کاری لفظی را به عنوان یک ابزار شاعرانه کلیدی نشان می دهند. [۱۱۲] آیه “سبک قدیمی” (گوشی) از نظر رسمی کمتر از جینتیشی یا بیت تنظیم شده سختگیری می کند ، که علیرغم نام “سبک جدید” در واقع اساس نظری آن در شن یو (۴۴۱-۵۱۳ م.) ، اگرچه تا زمان چن زیانگ (۶۶۱-۷۰۲ م.) به پیشرفت کامل خود نرسیده است. [۱۱۳] یک مثال خوب از شاعری که به خاطر اشعار گوشی معروف است ، لی بای (۷۰۱–۷۶۲ م.) است.

در میان قوانین دیگر آن ، قوانین جینتیشی تغییرات تن در یک شعر را تنظیم می کند ، از جمله استفاده از الگوهای مجموعه ای از چهار تن چینی میانه. شکل اصلی جینتیشی (سوشی) دارای هشت سطر در چهار دوبیتی است ، با موازی کاری بین خطوط در دوبیتی دوم و سوم. دوبیتی ها با خطوط موازی حاوی محتوای متضاد هستند اما یک رابطه دستوری یکسان بین کلمات دارند. جینتیشی غالباً دارای شعر غنی شاعرانه و مملو از کنایه است و می تواند موضوعات وسیعی از جمله تاریخ و سیاست داشته باشد. [۱۱۴] [۱۱۵] یکی از استادان این فرم Du Fu (712–۷۷۰ CE) بود که در دوران سلسله تانگ (قرن ۸) نوشت.

ویلانل

ویلانل یک شعر نوزده سطری است که از پنج سه گانه با رباعی پایانی تشکیل شده است. ویژگی شعر این است که دارای دو جلد است که در ابتدا در سطرهای اول و سوم مصرع اول استفاده می شد و سپس به طور متناوب در پایان هر مصراع بعدی تا رباعی نهایی به کار می رفت ، که با دو رفرنس به پایان می رسد. سطرهای باقی مانده شعر دارای قافیه متناوب a-b هستند.ویلانل از اواخر قرن نوزدهم به طور منظم در زبان انگلیسی توسط شاعرانی مانند دیلن توماس ،  W. H. Auden  و الیزابت بیشاپ استفاده می شده است.

لیمریک

لیمریک شعری است که شامل پنج سطر است و اغلب طنزآمیز است. ریتم در لیمریک بسیار مهم است زیرا سطرهای اول ، دوم و پنجم باید هفت تا ده هجا داشته باشند. با این حال ، خط سوم و چهارم فقط به پنج تا هفت نیاز دارند. همه خطوط باید قافیه و ریتم یکسانی داشته باشند. تمرین کنندگان لیمریک شامل ادوارد لیر ، لرد آلفرد تنیسون ، رادیارد کیپلینگ ، رابرت لویی استیونسون بودند.
تانکا شکلی از شعر ژاپنی بدون قافیه است ، با پنج بخش شامل ۳۱ بخش (واحدهای آوایی یکسان با مورا) ، با الگوی ۵-۷-۵-۷-۷٫ به طور کلی تغییر لحن و موضوع بین عبارت بالا ۵-۷-۵ و عبارت پایین ۷-۷ وجود دارد. تانکا در اوایل دوره آسوکا توسط شاعرانی مانند Kakinomoto no Hitomaro (fl. اواخر قرن ۷) نوشته شد ، در زمانی که ژاپن از دوره ای بیرون می آمد که بسیاری از شعرهای آن از شکل چینی تبعیت می کرد.

تانکا در ابتدا شکل کوتاهتر شعر رسمی ژاپنی بود (که عموماً به عنوان “واکا” نامیده می شد) ، و بیشتر برای کاوش در موضوعات شخصی و نه عمومی استفاده می شد. تا قرن دهم ، تانکا به شکل غالب شعر ژاپنی تبدیل شده بود ، تا جایی که اصطلاح اصلی واکا (“شعر ژاپنی”) منحصراً برای تانکا استفاده شد. تانکا هنوز هم امروزه به طور گسترده نوشته می شود.

هایکو

هایکو شکل رایج شعر ژاپنی بدون قافیه است که در قرن ۱۷ از hokku یا شعر ابتدایی رنکو تکامل یافت. هایکو به طور کلی در یک خط عمودی تک نوشته شده است و شامل سه بخش است که مجموعاً ۱۷ مورد در (morae) است و در الگوی ۵-۷-۵ ساختار یافته است. به طور سنتی ، هایکو حاوی یک کیرجی یا کلمه برش است که معمولاً در انتهای یکی از سه بخش شعر و یک کیلو یا کلمه فصل قرار می گیرد. مشهورترین نماینده هایکو ، ماتسوو باشو (۱۶۴۴–۱۶۹۴) بود. نمونه ای از نوشته های او:
富士 の 風 や 扇 に の せ て 江 戸 土産
fuji no kaze ya oogi ni nosete Edo miyage
باد کوه فوجی
من طرفدارم را آوردم!
هدیه ای از ادو

خلونگ

خلونگ (โคลง ، [kʰlōːŋ]) یکی از قدیمی ترین اشکال شعری تایلندی است. این مورد در الزامات آن در علامت های صوتی هجا مشخص است که باید با mai ek (ไม้เอก ، تلفظ تایلندی: [máj èːk] ، ◌ ่) یا mai tho (ไม้โท ، [máj tʰōː] ، ◌ be) مشخص شود. این احتمالاً ناشی از زمانی بود که زبان تایلندی دارای سه تن بود (در مقابل پنج تای امروزی ، شکافی که در دوره پادشاهی آیوتایا رخ داد) ، که دو تای آنها مستقیماً با علائم ذکر شده مطابقت داشت. معمولاً به عنوان یک فرم شعری پیشرفته و پیچیده در نظر گرفته می شود.

در کلونگ ، یک بند (bot ، บท ، تلفظ تایلندی: [bòt]) دارای تعداد زیادی خط (خفاش ، บาท ، تلفظ تایلندی: [bàːt] ، از پالی و سانسکریت pāda) است ، بسته به نوع آن. خفاش ها به دو واک (วรรค ، تلفظ تایلندی: [wák] ، از سانسکریت varga) تقسیم می شوند. [توجه ۱] اولین واک دارای پنج هجا ، دومی دارای یک عدد متغیر است ، همچنین بسته به نوع آن ، و ممکن است اختیاری باشد به نوع خلونگ با تعداد خفاش در یک بند نامگذاری شده است. همچنین ممکن است به دو نوع اصلی تقسیم شود: khlong suphap (โคลง สุภาพ ، [kʰlōːŋ sù.pʰâːp]) و khlong dan (ดั้น ، [kʰlōːŋ dân]). این دو از نظر تعداد هجا در واک دوم ختم نهایی و قافیه قافیه بین بندها متفاوت هستند.

Khlong si suphap

سوپاپ khlong si (โคลง สี่ สุภาพ ، [kʰlōːŋ sìː sù.pʰâːp]) رایج ترین شکل است که هنوز در حال حاضر استفاده می شود. در هر بند چهار خفاش دارد (si به چهار ترجمه می شود). اولین واک هر خفاش دارای پنج هجا است. واک دوم دارای دو یا چهار هجا در خفاش اول و سوم ، دو هجا در دومین و چهار هجا در چهارم است. همانطور که در زیر نشان داده شده است ، مای هک برای هفت هجا و Mai tho برای چهار هجا لازم است. هجاهای “کلمه مرده” به جای هجا که نیاز به mai ek دارند مجاز هستند و تغییر املای کلمات برای برآوردن معیارها معمولاً قابل قبول است.

قصیده

قصیده ها ابتدا توسط شاعرانی که به یونانی باستان می نوشتند مانند پیندار و لاتین مانند هوراس توسعه داده شد. اشکال قصیده در بسیاری از فرهنگ هایی که تحت تأثیر یونانی ها و لاتین ها بودند ظاهر می شود.  قصیده به طور کلی دارای سه قسمت است: یک استروف ، یک آنتی استروف و یک اپود. آنتی استروف های قصیده دارای ساختارهای متریک مشابه و بسته به سنت ، ساختارهای قافیه مشابهی هستند. در مقابل ، قسمت با طرح و ساختاری متفاوت نوشته شده است. قصیده ها دارای شعر شعری رسمی هستند و عموماً به موضوعی جدی می پردازند.

استروف و آنتیستروف از منظرهای مختلف و اغلب متناقض به موضوع نگاه می کنند و اپیدمی برای مشاهده یا حل مسائل اساسی به سطح بالاتری منتقل می شود. قصیده ها اغلب برای خواندن یا خواندن توسط دو گروه کر (یا افراد) در نظر گرفته شده است ، که اولی استروف ، دومی آنتیستروف و هر دو با هم اپود را می خواند. با گذشت زمان ، اشکال مختلفی برای قصیده ها با تغییرات قابل توجهی در شکل و ساختار ایجاد شده است ، اما عموماً تأثیر اصلی قصیده پینداریک یا هوراتی را نشان می دهد. یک شکل غیرغربی که شبیه قصیده است قصیده در شعر فارسی است.

غزل

غزل (همچنین غزل ، غزال ، غزل یا گوزول) نوعی شعر است که در زبانهای عربی ، بنگالی ، فارسی و اردو رایج است. در شکل کلاسیک ، غزل دارای پنج تا پانزده دوبیتی قافیه است که در انتهای سطر دوم دارای یک رفرنس هستند. این رفرنس ممکن است یک یا چند هجا باشد و قبل از آن قافیه وجود دارد. هر خط دارای یک متر یکسان است. غزل غالباً در مورد عشق و الوهیت دست نیافتنی منعکس می شود.

مانند دیگر اشکال با سابقه طولانی در بسیاری از زبانها ، تنوع زیادی ایجاد شده است ، از جمله فرمهایی با شعر شاعرانه نیمه موسیقی در زبان اردو. غزال قرابت متقابل با تصوف دارند و تعدادی از آثار مذهبی صوفیه عمده به شکل غزل نوشته شده است. متر نسبتاً ثابت و استفاده از رفرن یک اثر فریبنده ایجاد می کند که مضامین عرفانی صوفی را به خوبی تکمیل می کند. از جمله استادان فرم ، مولوی ، شاعر پارسی قرن سیزدهم است.

یکی از مشهورترین شاعران در این نوع شعر ، حافظ است که اشعار او غالباً مضمون افشای نفاق را شامل می شود. زندگی و اشعار او مورد تجزیه و تحلیل ، تفسیر و تفسیر زیادی قرار گرفته است و بیش از هر نویسنده دیگری بر نگارش فارسی بعد از قرن چهاردهم تأثیر گذاشته است.  دیوان غربی-استلیشر یوهان ولفگانگ فون گوته ، مجموعه اشعار غنایی ، از حافظ شاعر ایرانی الهام گرفته است.

جهت مطالعه موارد مرتبط با فرهنگ و هنر:
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید